محل تبلیغات شما
فقط یك ماه او را در آغوش گرفتم. هرطور بود باید بهش می گفتم و راجع به چیزی كه ذهنم رو مشغول كرده بود, باهاش صحبت می كردم. موضوع اصلی این بود كه من می خواستم از اون جدا بشم. بالاخره هرطور كه بود موضوع رو پیش كشیدم, از من پرسید چرا؟! 

اما وقتی از جواب دادن طفره رفتم خشمگین شد و در حالی كه از اتاق غذاخوری خارج می شد فریاد می زد: تو مرد نیستی 

اون شب دیگه هیچ صحبتی نكردیم و اون دایم گریه می كرد و مثل باران اشك میریخت, می دونستم كه می خواست بدونه كه چه بلایی بر سر عشق مون اومده و چرا؟ 

اما به سختی می تونستم جواب قانع كننده ای براش پیدا كنم, چرا كه من دلباخته یك دختر جوان به اسم.

بزرگترین بانک روسیه در حال خرید 5،000 دستگاه خودپرداز Blockchain با قابلیت استخراج ارزهای دیجیتال است

چیزی که با زلزله نمی لرزد...

به دنبال خدا نگرد

كه ,رو ,پیدا ,عشق ,جواب ,موضوع ,كه من ,می دونستم ,دونستم كه ,كه می ,میریخت می

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

♥ೋღ عکس ها و مطالب جالب ღೋ♥ timulmodogs خلاقیت و یادگیری -رضایی atlysgelu کامران نرجه امیر شهید حاج سید حسن سیدین صلی الله علیک یا فاطمة الزهرا سلام الله علیها خاطرات یک برگ راه آشپزی rolenlaba